آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
يخ فروش جهنم
آسون وداع کردم باهات با این که میمردم برات خواستم بگم ترکم نکن پیشم بمون ای نازنین هر شب با کلی اشتیاق زُل میزدم به آسمون رفتی و من تنها شدم با این غم نامهربون دلخوش به این بود تو هم گاهی کنار پنجره هر شب با کلی اشتیاق زُل میزدم به آسمون
|